تلاش ساسانیان برای پیوند با نیاکان؛ افسانه یا سیاست؟
چگونگی اتصال
ساسانیان به نیاکانشان، به ویژه
هخامنشیان، همواره موضوع مناقشه در مباحث علمی بوده است. اگرچه
ساسانیان پادشاهانی به نامهای
داریوش (Dara ̄y) و
اردشیر (Ardaxšır-Wahman) را جزء اجداد خود شمردهاند، اما هرگز از سلسلهٔ هخامنشی به این نام، در منابع اولیهشان ذکر نکردهاند. به نظر میرسد آنها کسانی را که دانشپژوهان در حال حاضر
هخامنشیان میخوانند، به عنوان آخرین فرزندان سلسلهٔ افسانهای
کیانیان قبل از حمله اسکندر، درک کردهاند.(
Canepa, 2018)
یکی از محوطههای باستانی که به خوبی بر تلاش
ساسانیان برای اتصال به این بخش از نیاکان خود صحه میگذارد، نقشبرجستههایی است که شاهان ساسانی در کنار مقبره و نقوش برجستهٔ شاهان هخامنشی در
نقش رستم از خود به جا گذاشتهاند.

محوطهٔ نقش رستم شامل مقابر و نقوش برجسته هخامنشی، نقوش برجسته ساسانی و کعبه زرتشت، عکس: متنآویس
موقعیت جغرافیایی نقش رستم و ارتباط آن با سایتهای اطراف
یکی از نکات جالب توجه در مورد
نقش رستم، موقعیت جغرافیایی استقرار آن در حاشیهٔ کوههایی با مورفولوژی خاص و منبع آبی (مقدس)
رودخانه پلوار است.
نقش رستم با
سه سایت باستانی مهم دورهٔ ساسانی و پیش از آن، در جدارههای دو
کوه رحمت و حسینکوه واقع شده است. این سایتها شامل
شهر استخر، از مراکز مذهبی و مهم ایالت فارس از پیش از
ساسانیان، محوطهٔ
نقش رجب با نقوش برجستهٔ ساسانی در آن و
تخت جمشید است. انتظام این سایتها در پلان، جالب توجه است. ضمن آن که سه محوطهٔ
نقش رستم، نقش رجب و
شهر استخر، به لحاظ بصری نیز با هم مرتبط هستند.

۱.نقش رستم، ۲.شهر تاریخی استخر، ۳.نقش رجب، ۴.تخت جمشید، ۵. کوه رحمت، ۶.حسین کوه، ۷.رودخانه پلوار، منبع: متنآویس
نقش رستم پیش از ساسانیان
این محوطه بسیار پیش از
هخامنشیان مورد توجه و مقدس بوده است. در بالای کوه آثاری از دورهٔ
آشور وجود دارد و بر جدارهٔ کوه نیز نقشبرجستهای از ایزد و ایزدبانوی
عیلامی از ۱۲۰۰ سال پیش از میلاد جای داشته است که بعدها
بهرام دوم ساسانی بخشی از آن را تخریب و نقش خود و درباریانش را بر کوه میتراشد.
مسألهٔ جالب توجه دیگر آن است که در دوره
ساسانیان مقابل محوطه مربوط به مقابر هخامنشی، برج و باروی عظیمی ساخته میشود و در واقع گسترهٔ دید به چشمانداز وسیع و زیبای طبیعی دشت مقابل این کوه، مسدود میشود. این بارو به نحوی کشیده شده است که دو نقشبرجستهٔ ساسانی در سمت غرب کوه، خارج از محوطه بارو قرار میگیرند.

پایین: پلان مکانیابی آثار جداره حسینکوه
بالا: پلان محوطه باستانی شامل آثار آشوری بر بالای حسینکوه( لکه زردرنگ)
کعبه زرتشت
کعبهٔ زرتشت نیز بنایی سنگی و برجمانند موجود در این محوطه است که به احتمال زیاد در دورهٔ هخامنشی ساخته شده است و بر سر کاربرد آن مناقشه وجود دارد. دو کتیبه از
شاپور اول و
کرتیر ساسانی بر جدارهٔ آن، دارای ارزش تاریخی زیادی است.

طرح شاردن از نقش رستم با کعبه زرتشت مقابل آن در سال ۱۶۶۵ میلادی

طرح فلاندن و کوست در سال ۱۸۴۱ میلادی
در نقشرستم،در کنار مقابر
هخامنشیان، هشت نقشبرجسته از شاهان مختلف ساسانی جای گرفته است.
تعداد بالای این نقشبرجستهها بدون شک نشان از اهمیت سیاسی-مذهبی این سایت برای شاهان ساسانی دارد. در میان این هشت نقشبرجسته، تصاویر متعلق به هفت پادشاه ساسانی به تصویر کشیده شده است. موضوع دو نقشبرجسته
دیهیمستانی، پنج تای آنها جنگ با دشمنان و یکی از آنها ادای احترام بزرگان به شاه ساسانی است.

نقشبرجستههای ساسانی محوطه نقشرستم و جانمایی آنها در پلان- تصاویر و نقشه از ( وندائی،1398)
1.دیهیمستانی اردشیر اول از اهورامزدا 2. بهرام دوم در کنار بزرگان سلطنتی در حال احترام به او 3. احتمالاً شاپور سوم در حال انداختن حریف از اسب 4. یکی از شاهان ساسانی (نامعلوم) در حال پیکار 5. احتمالاً هرمزد دوم در حال شکست دشمن 6. پیروزی شاپور اول بر قیصران روم 7. بهرام دوم در حال پیکار 8. دیهیمستانی نرسی از آذرآناهیتا
جزئیات به کار رفته در نقشبرجستههای مختلف ساسانی از طرح و فرم جامه و ابزارهای به کارگرفته شده، اطلاعات بسیار خوبی در مورد ساختار اجتماعی، نسب شاهان، بزرگان و حریفان مهم سلسله ساسانی و نظام باورهای آنها در اختیار پژوهشگران قرار میدهد. از جمله مهمترین نشانهای بهکار رفته در این نقشبرجستهها،
دیهیم است.
«دیهیم» در نقشبرجسته
دیهیم شیء حلقهمانندی است که به نشانه خوره یا فره ایزدی به پادشاه اعطا میشود. سابقه آن به هزاره سوم پیش از میلاد در نقشبرجسته
آنوبانینی در
سرپل ذهاب که در آن الههای حلقهای را به پادشاه میدهد؛ میرسد.(
Luschey,1986) اصل این کلمه از یونانی وارد پارسی باستان و سپس وارد پارسی میانه شده است. (
صادقی, 1394)

نقشه چپ: اعطای دیهیم از آناهیتا به نرسی، نقش رستم (وندائی،1398)-راست: طرحی از دیهیم
«درفش» در نقشبرجستههای ساسانی
شی دیگری که در سه نقشبرجسته از هشت نقشبرجسته
نقش رستم به چشم میخورد،
درفش است. در اصطلاح دوره
ساسانیان، هر واحد سپاه کوچکتر از «گند» و بزرگتر از «وشت» را
درفش میگفتند و هر
درفشی، عَلمی یا پرچمی مخصوص داشت.(
کریستینسن، 1393) یعنی
درفش هم به واحد جنگی و هم پرچمِ نشان آن واحد، اطلاق میشد. شکل ظاهری این
درفشها در نقشبرجستههای نقشرستم با تصور معمول امروزی از پرچم متفاوت است و از چوبهای افقی و عمودی و گویهایی بر سر آن و پارچههایی آویخته از آن تشکیل شده بود.

تصاویر و طرح انواع پرچم یا درفش در نقشبرجستههای ساسانی-(وندائی، 1398)
درفش کاویان
اما قدیمی ترین
درفش ایران را،
درفشکاویان یا اختر کاویان یا اختر کاوان میدانند.
درفش کاویان پرچم ملی
ساسانیان بود و در اسطورههای ایران آن را پیشبند
کاوه آهنگر میدانند. (
وندائی،1398) در واژهنامه برهان قاطع آمده است: «اختر کاوان، نام عَلم
افریدون باشد و آن از
کاوه آهنگر بود و پادشاهان عجم بعد از شکست
ضحاک آن را بر خود شگون گرفته بودند و آن چرمی بود که
کاوه آهنگر بوقت کار کردن بر میان خود میبست.»
از آن چرم کآهنگران پشت پای بپوشند هنگام زخم درای
همان کاوه آن بر سر نیزه کرد همانگه ز بازار برخاست گرد(
فردوسی)
بزد بر سر خویش چون گرد ماه یکی فال فرخ پی افکند شاه
فروهشت زو سرخ و زرد و بنفش همی خواندش کاویانی
درفش (
فردوسی)

راست: بازسازی احتمالی از درفش کاویانی(Grishman,1944) چپ: سکهای متعلق به فرتهداران که احتمال
میرود درفشی که در آن دیده میشود، درفش کاویانی باشد. (وندائی،1398)

بازسازیلباس و کلاه شاهان ساسانی از روی نقشبرجستهها- بازسازی از نادم احمد (وندائی،1398)
برای مطالعهٔ بیشتر:
-
صادقی،ع.(1394). پژوهشهای لغو. فرهنگ نویسی (ویژه نامه نامه فرهنگستان). 106-93. (1)10
-
کریستسنسن،آ.(1393). ایران در زمان ساسانیان.ترجمه ر. یاسمی. صدای معاصر.
Canepa, M. P. (2018). The Iranian Expanse: Transforming Royal Identity through Architecture, Landscape, and the Built Environment, 550 BCE–642 CE (First edition). University of California Press.
`