تکیه دولت از جمله مهمترین یادگارهای معماری
دوران قاجار است که در آن، تلفیق
ساختار آیینی–نمایشی با اراده سلطنتی، به خلق فضایی منحصربهفرد انجامیده است. بنایی که هم در کالبد خود فرم تماشاخانهای دارد، هم در عملکرد، صحنه اجرای پرشکوه
آیینهای عاشورایی است، و هم در سطوح نمادین، پیوند قدرت شاهی با مشروعیت مذهبی را بازنمایی میکند. این بنا توسط
رضا شاه تخریب شد.

موقعیت مکانی و ملاحظات نمادین در مکانگزینی
تکیه دولت در قلب
تهران ناصری و در پیوند مستقیم با ساختار قدرت، در
جنوب شرقی ارگ سلطنتی تهران، مجاور
عمارت شمسالعماره و
کاخ گلستان ساخته شد. ساخت آن، در فضایی صورت گرفت که پیشتر محل استقرار گرمابهای متروک، سیاهچال و بخشی از املاک مصادرهشده
امیرکبیر بود؛ جایی که اکنون نمادی از بازتملک قدرت سلطنتی توسط
ناصرالدینشاه تلقی میشود.

دسترسی و جایگاه کالبدی تکیه دولت
تکیه دولت در موقعیتی کاملاً مرکزی و استراتژیک در مجموعه ارگ سلطنتی
تهران جای گرفته بود. مسیرهای اصلی دسترسی به آن عبارت بودند از:
راه منشعب از سردر شمسالعماره و خیابان ناصریهورودی اول، ورودی اصلی و بزرگ در ضلع شرقی تکیه بود که برای ورود مردان با دری دو لنگه و سردری جناغی طراحی شده بود.
دسترسی از میدان ارگورودی دوم، ورودی ضلع غربی برای زنان، از سمت
میدان ارگ با سردر جناغی و شش مناره کوچک در دو طرف که با کاشی مُعَقَّلی پوشیده شده بود.
راه منشعب از باغ گلشن و ورودی کاخهای سلطنتیورودی سوم: راهرو پر پیچ وخم و تاریکی بود که قسمت شاه نشین تکیه را به
ضلع جنوبی کاخ گلستان وصل میکرد و شاه برای ورود به تکیه از آن میگذشت.

این دوگانگی در دسترسی، بهخوبی ماهیت «دووجهی»
تکیه دولت را آشکار میکند:
- از یکسو، فضایی تشریفاتی–شاهانه برای مشروعیتیابی سلطنت
- از سوی دیگر، مکان تجمع عمومی برای آیینهای مذهبی فراگیر مانند تعزیه.
پس از انقراض قاجار، در
سال ۱۳۱۷ خورشیدی، اداره بیوتات سلطنتی زمین تکیه را به بانک ملی واگذار کرد. این امر، عملاً نقطه پایان نقش آیینی–سیاسی این فضای تاریخی بود.

فرم مدور؛ هندسهی قدرت یا کارکرد دیداری؟
برخلاف بیشتر تکایای ایرانی که چهارضلعی یا مستطیلی بودند،
تکیه دولت با فرمی کاملاً
دایرهای ساخته شد. این فرم، گذشته از پیشینه کهن آن در معماری غربی (از کولوسئوم تا آمفیتئاترهای یونانی)، دارای دو کارکرد موازی در این پروژه بود:
- نمایش نمادین مرکزیت قدرت: شاه در بالاترین جایگاه، در نقطه نادیدنی ولی حاکم بر کل صحنه مینشست. فرم دایره، مخاطب را به مرکز، و در واقع به نهاد سلطنت بازمیگرداند.
- امکان دید همزمان و مشارکت جمعی: تعزیهخوانی به عنوان یک آیین نمایشی–آیینی، نیازمند مرکزیتی نمایشی بود که برای تماشای همه حاضران مناسب باشد.
ابن بلخی درباره
اردشیرخوره گفته بود: «دایره چنانکه پرگار باشد»؛ درباره
تکیه دولت نیز میتوان گفت: «دایرهای که شاه مرکز آن است».

ساختار فنی: تلفیق معماری سنتی با اراده سلطنتی
مطابق با یافتههای پژوهشی و تصاویر دوره قاجار، ساختار
تکیه دولت در سه سطح مورد بررسی قرار میگیرد:
۱. پیسازی و شالوده:
- پی از آجر و ملات گل و آهک ساخته شده، با تکنیکهای سنتی معماری ایرانی.
- دیوارهای قطور و طاقنماهای بنایی، ساختار باربر اصلی را تشکیل میدادند.
۲. بدنه و طبقات:
- سه طبقه روی زمین + سردابه (چهار سطح عملکردی)
- حجرههایی برای خواص، رجال، زنان، و عوام مردم
- تفکیک دیداری و فیزیکی میان طبقات بر اساس سلسلهمراتب اجتماعی. سقف و سازه افقی:
- سقف چوبی با هشت هلال، متکی به تیرهای قوسی و بستهای فلزی
- در برخی منابع، اشاره به پوشش پارچهای کرباسی عظیم که در زمستان و تابستان بسته میشد.
این سقف ترکیبی بود از فن بومی (چوب و بست فلزی) و ایده وارداتی (فرم گنبد آمفیتئاتری)

مکان–نما یا قدرتنما؟ عملکرد سیاسی فضا
همچون اردشیرخوره که بنیان قدرت
اردشیر اول را نمایندگی میکرد،
تکیه دولت نیز فضا را به خدمت
بازنمایی قدرت مشروع درآورد:
- شاه در بالاترین جایگاه و در پشت پرده زنبوری، شاهد تعزیه بود ولی دیده نمیشد.
- تعزیههای نمایشی با موضوعات کربلا، به صورت دقیق، طراحیشده و برنامهریزیشده برای مخاطبان متنوع داخلی و خارجی اجرا میشد.
- حتی سفارتهای خارجی نیز با شرایط خاص اجازه حضور داشتند.
تکیه دولت نهتنها فضای عزاداری، بلکه نوعی
سیاستنمایی مذهبی بود.
فضایی میان آیین، سیاست و نمایش
همانگونه که اردشیرخوره را باید یک «فضای تأسیسی در آغاز سلطنت» دانست،
تکیه دولت نیز نمایانگر
بازتولید مشروعیت در بطن سلطنت ناصری است.
- در فرم، الهام از غرب؛ در ساخت، وفاداری به سنت
- در کارکرد، صحنه عزاداری؛ در لایه پنهان، صحنه نمایش قدرت
- در کالبد، فضایی مشارکتی؛ در چیدمان، سلسلهمراتبی
