29 اردیبهشت 1404
بنیان دارابگرد در اساطیر ایران باستان، به داراب منتسب است. بهلحاظ تاریخی اما، آخرین حکمران آن را قبل از اردشیر بابکان، شخصی به نام «تیری» یا «بیری» میدانند که اردشیر از هفتسالگی نزد او پرورش یافته و آموزش دیده بود. پس از مرگ او، پاپک، نیای اردشیر، که به احتمال زیاد در این زمان حاکم استخر بوده، منصب ارگبدی شهر را برای اردشیر میگیرد. از همین شهر بود که اردشیر بر علیه سلسله اشکانی شورید و لذا شاید بتوان دارابگرد را به نوعی نخستین مقر فرمانروایی شاهنشاهی ساسانی دانست.
در طبقهبندی و گاهنگاری قطعات سفال بهدستآمده، معلوم شده است که دارابگرد به هفت دوره پیش از تاریخ، اشکانی، ساسانی، دوره گذار از ساسانی به اسلامی، آلبویه، سلجوقی و ایلخانی تعلق دارد؛ اما بیشترین کمیت سفالها متعلق به دوره ساسانی است و شهر در این دوره در اوج شکوفایی خود بهسر میبرد.
(کریمیان و منتظرظهوری، ۱۳۹۳)
دارابگرد در شرق استان فارس، در میانه دشت وسیع و حاصلخیز هَشیوار واقع شده است. نکتهٔ حائز اهمیت دربارهٔ این شهر، تکرار الگوی همنشینی شهر، کاخ یا قلعه، و نقشبرجستهها در خارج از محدودهٔ شهری در سطح دشت، بهصورت یک مجموعه است. این الگو را میتوان در شهرهای اردشیرخوره و بیشاپور نیز مشاهده کرد.
در دشت هشیوار، در شمالغربی شهر اردشیرخوره و در حاشیهٔ یک راه باستانی، بقایای تپهای تاریخی با آثار قلعهای متعلق به دورهٔ ساسانی بر فراز آن، معروف به «تپهٔ شاهنشین» شناسایی شده است. همچنین، در شمالشرقی دارابگرد، نقشبرجستهٔ شاپور اول در حاشیهٔ یک چشمه جای گرفته است.
(Morgan, 2003)
دارابگرد نیز همانند اردشیرخوره دارای فرمی دایرهای است و به نظر میرسد که در مرکز شهر، مجموعهای حکومتی–اداری مستقر بوده است. شباهت جالب توجه دیگر میان این دو شهر، امتداد محور شرقی آنهاست که به دروازهٔ شرقی ختم میشود و در هر دو مورد، با مسیر طلوع خورشید در روز انقلاب زمستانی همراستا است (کاظمی، ۱۳۹۵).
با این حال، در مورد فرم شهر دارابگرد در دورهٔ ساسانی اختلافنظرهایی وجود دارد. حمزه بن حسن اصفهانی مینویسد: «گشتاسب، شهری سهگوش در ولایت دیرابجرد از استان فارس به نام رامویشتاسپان ساخت، که همان شهر فساست. سپس یکی از ساکنان آن به نام آزادمرد کامگار، که از کارگزاران حجاج بن یوسف در فارس بود، استحکامات را ویران کرد و آن را با دیواری دایرهایشکل احاطه نمود.» برخی پژوهشگران بر این باورند که شهر مورد اشاره در این روایت، همان دارابگرد است.
فرم کنونی دایرهایشکل دارابگرد نیز به دقت فرم اردشیرخوره نیست، چرا که در بخش شمالی آن، شکل دایره از حالت کامل خارج شده است. این تفاوت، احتمالاً به دلیل استفاده از برج مرکزی در اردشیرخوره بهعنوان نقطهٔ مبدأ مساحی و تعیین دقیق شعاع دایره بوده است.
ر اساس منابع، به نظر میرسد که شهر دارابگرد دارای سیستم آبرسانی قابل توجهی در دوران باستان بوده است.
دو قنات (یا آبراهه) اصلی که توسط اکثر مفسران ذکر شدهاند، آب را به داخل شهر هدایت میکردند. پایههای باقیماندهٔ این آبراههها از سنگ لاشه و ملات ساخته شدهاند و شواهدی وجود دارد که نشان میدهد قوسهای آنها به شکل گرد بودهاند. این آبراههها در محل عبور از خندق (گودال دفاعی اطراف شهر) منحرف میشوند و آب را به حوضچهای باز میریزند که سپس وارد شهر میشود.
در داخل دیوارهای شهر دارابگرد، آب از طریق کانالهایی از سنگ لاشه که در برخی نقاط با آجر و ملات پوشانده شدهاند، هدایت میشده است. این کانالها هنوز بهوضوح قابل مشاهدهاند و نشانههایی از تعمیر و بازسازی در آنها دیده میشود؛ از جمله کانال شمالی که در خارج از دروازه با آجرهای پخته پوشیده شده است.
منابع آبی احتمالی داراگرد در دوران باستان شامل چشمهٔ شاپور، واقع در نزدیکی نقشبرجستهٔ شاپور، و چشمهٔ کاتویه بودهاند. همچنین، موقعیت برخی از دروازههای شهر ممکن است با هدف تسهیل ورود آب به داخل شهر طراحی شده باشد.
(Morgan, 2003)
-Huff, D. (2010). Formation and Ideology of the Sasanian State in the Context of Archaeological Evidence. In The Sasanian Era (pp. 31–59). I.B. Tauris.
-Morgan, P. H. (2003). Some Remarks on a Preliminary Survey in Eastern Fars. Iran, 41, 323–338.